مصاباةلغتنامه دهخدامصاباة. [ م ُ ] (ع مص ) خواندن بیت را و راست نکردن . || بر روش ِ بایست جاری نکردن سخن را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || در نیام کردن شمشیر را مقلوب . (منتهی الارب ). شمشیر کژ در نیام کردن . (تاج المصادر بیهقی ). شمشیر را مقلوباً در نیام کردن ، و همچنین است در نیزه ، یع
مصباحلغتنامه دهخدامصباح . [ م ِ ] (ع اِ) چراغ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (دهار) (ترجمان القرآن جرجانی ص 89) (مهذب الاسماء) (از آنندراج ) (غیاث ). سراج . لنتر. چراغ افروخته . ج ، مصابیح . (دستور اللغة) : چو روز بود مرا آفتاب من
مصباحدیکشنری عربی به فارسیلا مپ چراغ برق , پياز گل , هر نوع برامدگي ياتورم شبيه پياز , جراغ , لا مپ , مشعل , چراغ قوه , مشعل دار کردن
مصباحیلغتنامه دهخدامصباحی . [ م ِ ] (ص نسبی ، اِ) قسمی از ثوانی نجوم شبیه به چراغ . (یادداشت مؤلف ).