مصریونلغتنامه دهخدامصریون . [ م ِ ری یو ] (اِخ ) مصریان . مردمان مصر.اهالی مصر. رجوع به فجرالاسلام ج 3 ص 183 و مصری شود.
مسگرانلغتنامه دهخدامسگران . [ م ِ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه ٔ ارداک شهرستان مشهد، واقع در 21هزارگزی شمال غربی مشهد و 2هزارگزی شمال کشف رود. آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج
مسگرانلغتنامه دهخدامسگران . [ م ِ گ َ ](اِخ ) دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه ٔ ارداک شهرستان مشهد، واقع در 42هزارگزی شمال غربی مشهد و 2هزارگزی راه شوسه ٔ مشهد به قوچان . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغراف
مشیرانلغتنامه دهخدامشیران . [ م ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان یافت است که در بخش هوراند شهرستان اهر واقع است و 328 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
مصرانلغتنامه دهخدامصران . [ م ِ ] (اِخ ) به صیغه ٔ تثنیه ، شهر کوفه و شهر بصره . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از غیاث ). کوفه و بصره که عراقان نیز نامند. (مهذب الاسماء).
مصرانلغتنامه دهخدامصران . [ م ُ ] (ع اِ) قسمی از خرمای هیچکاره . (از آنندراج ) (ناظم الاطباء).- مصران الفار ؛ نوعی از خرمای هیچکاره . (منتهی الارب ).- مصران الفارة ؛ نوعی است از خرمابن . (مهذب الاسماء).|| ج ِ مصیر. (منتهی الارب ) (ناظ