لغتنامه دهخدا
اصنان . [ اِ ] (ع مص ) صاحب صُنان گردیدن .(منتهی الارب ). صاحب صنان و گند بغل گردیدن . (ناظم الاطباء). گنده بغل شدن . (آنندراج ) (مؤید الفضلا). گندیده بغل شدن . (لغت خطی ). || گندا شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || متغیر شدن و برگردیده رنگ و بوی گردیدن آب . (منتهی الارب ). اَصَ