مصیصةلغتنامه دهخدامصیصة. [ م َ ص َ / م َص ْ صی ص َ ] (ع اِ) کاسه ٔ بزرگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کاسه . (ناظم الاطباء). کاسه ٔ بزرگ (و عامه صاد اول را مشدد تلفظ کنند). (از اقرب الموارد).
مؤسسهinstitute, institut (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانمرکز علمی یا تحقیقاتی * واژۀ "انستیتو" فقط در ترکیب "انستیتو پاستور" به همین صورت باقی میماند.
مؤسسۀ الکترونیکیelectronic corporationواژههای مصوب فرهنگستانمؤسسهای که کسبوکار خود را عمدتاً ازطریق اینترنت انجام میدهد متـ . ایـ مؤسسه e-corporation
مؤسسة تجاریenterpriseواژههای مصوب فرهنگستانسازمانی کسبوکارمحور که با تکیه بر تلاش کارآفرینان به دنبال کسب سود است
تنورلغتنامه دهخداتنور. [ ت َن ْ نو ] (اِخ ) کوهی است نزدیک مصیصة. (منتهی الارب ). نام کوهی است . (ناظم الاطباء). کوهی است نزدیک مصیصة که سیحان از پایین آن جاری است . (مراصدالاطلاع ) (از معجم البلدان ).
خشبیهلغتنامه دهخداخشبیه . [ خ َ ش َ بی ی َ ] (اِخ ) نام کوهی است در نزدیکی مصیصه در مرز. (از معجم البلدان یاقوت ).
عفرینلغتنامه دهخداعفرین . [ ع ِ ] (اِخ ) نام نهری است در نواحی مصیصه ، که بسوی اعمال نواحی حلب جاری است . و در اخبار نام آن آمده است . (از معجم البلدان ).
عربسوسلغتنامه دهخداعربسوس . [ ع َ ب َ ] (اِخ ) شهری است سرحدی ، بنزدیک مصیصة، سیف الدولةبن حمدان به غزو آنجا شده است . (از معجم البلدان ).
حصوصلغتنامه دهخداحصوص . [ ح ُ ] (اِخ ) شهری نزدیک مصیصة در خاور جیحان بوده که هشام بن عبدالملک خندق آنرا بساخته . (معجم البلدان ).
حمصیصةلغتنامه دهخداحمصیصة. [ ح َ م َ ص َ / ح َم ْ م َ ص َ ] (ع اِ) تره ای است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به ماده ٔ قبل شود.