مضطحیلغتنامه دهخدامضطحی . [ م ُ طَ ] (ع ص ) (از «ض ح و») درچاشت درآینده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || آنکه در هنگام چاشت کاری می کند. (ناظم الاطباء).
مدتیلغتنامه دهخدامدتی . [ م ُدْ دَ ] (ص نسبی ) منسوب به مدت . که مدت دارد. مهلتی . به مدت . مقابل نقدی .
مضحیلغتنامه دهخدامضحی . [ م ُ ض َح ْ حی ] (ع ص ) مُضْحی ، مستضحی ، مضطحی ؛ ای صائر فی الضحی . (اقرب الموارد). و رجوع به مُضْحی معنی اول شود.