مطلقگراییabsolutismواژههای مصوب فرهنگستاندیدگاهی مبنی بر اینکه اصلی عینی و سرمدی و بنیادین وجود دارد که خاستگاه و معیار حقیقت و ارزش است
مطلقگرایی اخلاقیethical absolutism, moral absolutismواژههای مصوب فرهنگستاندیدگاهی مبنی بر اینکه مفاهیم و اصولی اخلاقی وجود دارد که همیشه و همهجا، بدون استثنا و فارغ از پیامدهای آنها، برای همة انسانها معتبر و الزامآور است
همگرایی مطلقabsolute convergenceواژههای مصوب فرهنگستانویژگی یک سری که سری قدر مطلقِ جملات آن همگرا باشد
گرانرَوی مطلقabsolute viscosityواژههای مصوب فرهنگستاننسبت تنش برشی ایجادشده به آهنگ تغییر شکل سیال نیوتونی متـ . گرانرَوی viscosity, coefficient of viscosity
absolutismدیکشنری انگلیسی به فارسیمطلق بودن، حکومت مطلقه، مطلق گرایی، طریقه مطلقه، سیستم سلطنت استبدادی، اعتقاد به قادر علی الاطلاق
حکم مطلقدیکشنری عربی به فارسیمطلق گرايي , حکومت مطلقه , اعتقاد به قادر علي الا طلا ق (خدا) , طريقه مطلقه , سيستم سلطنت استبدادي
ذهنیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ عام ادراک، آبستره، اندیشۀ تجریدی، اندیشه، ایده روان، جان، روح گرایشات ذهنی، ذهنیتگرایی، مطلقگرایی، مطلقانگاری خودرأیی، پیشداوری روانشناسی انفراد، فردیت، ویژگی
اقتدارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام قتدار، قدرت سیاسی، فره، قدرت قانونی، اتوریته، ولایت رهبری، هژمونی، مدیریت، حاکمیت، حکمرانی▼ سلطنت، پادشاهی، امپراطوری، فرۀ ایزدی، ظل خدا حقحاکمیت ملی، تمامیت ارضی هیبت، شکوه، احتشام، ابهت، جلال، تجمل، شوکت، جبروت، حشمت، سطوت، مهابت، اعتبار، حیطۀ اقتدار اجرایی ◄ منصب▼، حیطۀ ا
مطلقگرایی اخلاقیethical absolutism, moral absolutismواژههای مصوب فرهنگستاندیدگاهی مبنی بر اینکه مفاهیم و اصولی اخلاقی وجود دارد که همیشه و همهجا، بدون استثنا و فارغ از پیامدهای آنها، برای همة انسانها معتبر و الزامآور است