مطحانةلغتنامه دهخدامطحانة. [ م ِ ن َ ] (ع اِ) آسیاب . || بشقاب خردو کوچک و دوری . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
مجبوسلغتنامه دهخدامجبوس . [ م َ ] (ع ص ) مأبون و آن کسی است که مطیعانه برده شود. (از محیط المحیط). آن که مطاع وقت خود باشد. (منتهی الارب ). مأبون و آن که مطاع و مختار وقت خود باشد. (ناظم الاطباء). مجبوس و جبیس نعت است مرد مأبون را. (از ذیل اقرب الموارد). و رجوع به جبیس شود.