خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معارفه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
معارفه
/mo'ārefe/
معنی
یکدیگر را شناختن؛ با هم اظهار آشنایی کردن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آشنایی، شناخت، معرفی
فعل
بن گذشته: معارفه کرد
بن حال: معارفه کن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
معارفه
واژگان مترادف و متضاد
آشنایی، شناخت، معرفی
-
معارفه
فرهنگ فارسی معین
(مُ رِ فِ یا رَ فَ) [ ع . معارفة ] 1 - (مص م .) یکدیگر را شناختن . 2 - با هم اظهار آشنایی کردن . 3 - (اِمص .) شناخت یکدیگر. 4 - اظهار آشنایی .
-
معارفه
لغتنامه دهخدا
معارفه . [ م ُ رَ ف َ / م ُ رِ ف ِ ] (از ع ، اِمص ) یکدیگر را شناختن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
معارفه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: معارَفَة] mo'ārefe یکدیگر را شناختن؛ با هم اظهار آشنایی کردن.
-
معارفه
دیکشنری فارسی به عربی
مقدمة
-
واژههای مشابه
-
معارفه ای
دیکشنری فارسی به عربی
تمهيدي
-
جلسه معارفه
دیکشنری فارسی به عربی
حفل التعارف
-
معارفه و محاوره
فرهنگ گنجواژه
معاشرت.
-
جستوجو در متن
-
حفل التعارف
دیکشنری عربی به فارسی
جلسه معارفه
-
تمهيدي
دیکشنری عربی به فارسی
ديباچه اي , وابسته به مقدمه , معارفه اي
-
معرفی
واژگان مترادف و متضاد
۱. شناسایی، معارفه ۲. شناساندن
-
آشنایی
واژگان مترادف و متضاد
۱. دوستی، موانست، مودت ۲. خویشاوندی، قرابت ۳. آگاهی، شناخت، شناسایی، معارفه ≠ بیگانگی، غربت
-
introductions
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معرفی، مقدمه، ابداع، معارفه، دیباچه، فاتحه، معرفی رسمی، اشناسازی، معمول سازی، احدای