محاریفلغتنامه دهخدامحاریف . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ محرف . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به محرف شود.
محارفلغتنامه دهخدامحارف . [ م َ رِ ] (ع اِ) ج ِ محرف . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به محرف شود.
محارفلغتنامه دهخدامحارف . [ م ُ رَ ] (ع ص ) بی روزی . (مهذب الاسماء). بی بخت و روزی . خلاف مبارک . (آنندراج ) (منتهی الارب ).
معارفلغتنامه دهخدامعارف . [ م َ رِ ] (ع اِ) ج ِ مَعرَف و مَعرِف . (اقرب الموارد). ج ِمَعرَف . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به معرف شود. || ج ِ مَعرَفَة. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به مَعرَفَة شود. || ج ِ مَعرِفَة. (ناظم الاطباء) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). معرفتها. دانشها.
ذوالنابینلغتنامه دهخداذوالنابین . [ ذُن ْ نا ب َ ] (اِخ ) العبدی . مردی از معاریف قبیله ٔ عبدالقیس . (المرصع).
ابوسعیدلغتنامه دهخداابوسعید. [ اَ س َ ] (اِخ ) واسطی ثقفی . موسوم به مستسلم یا مستلم . یکی از معاریف زهّاد است .
اعیانفرهنگ مترادف و متضاد۱. اغنیا، ثروتمندان، دولتمندان ۲. اشراف، معاریف، نجبا، نخبگان ۳. اموالغیرمنقول، زمین
مستسلملغتنامه دهخدامستسلم . [ م ُ ت َ ل ِ ] (اِخ ) ابوسعید واسطی ثقفی . از معاریف زهاد است . و رجوع به ابوسعید واسطی شود.
کارت رایتلغتنامه دهخداکارت رایت . (اِخ ) از معاریف مؤلفین اروپائی معاصر صفویه . (تاریخ ادبیات ایران پروفسور براون ، ترجمه ٔ رشید یاسمی ص 7).