بی معرفتیلغتنامه دهخدابی معرفتی . [ م َ رِ ف َ ] (حامص مرکب ) کیفیت وصفت بی معرفت . بدون شناسایی . بدون آشنایی . نداشتن معرفت و شناسایی . بی توجهی به نیکیها که در حق او کرده اند : گفت بد کرده است و از بی معرفتی این عمل کرده است . (انیس الطالبین ص
دور معرفتیepistemic circularityواژههای مصوب فرهنگستانمبتنی بودن دفاع از یک منبع معرفتی بر مقدماتی که از همان منبع گرفته شده است
بخت معرفتیepistemic luckواژههای مصوب فرهنگستاندستیابی به باوری صادق برحسب تصادف یا ازروی بخت و اقبال
اجتماع معرفتیepistemic communityواژههای مصوب فرهنگستانجماعتی که مبانی معرفتیشان متأثر از شرایط اجتماعی و ساختارهای حاکمِ برآمده از آن و باورهای پایهای اجتماعشان باشد
اصل معرفتیepistemic principleواژههای مصوب فرهنگستاناصلی ناظر بر عقلانیت و تغییر نظام باورها (belief systems) نظیر اصل سازگاری و انسجام
بی معرفتیلغتنامه دهخدابی معرفتی . [ م َ رِ ف َ ] (حامص مرکب ) کیفیت وصفت بی معرفت . بدون شناسایی . بدون آشنایی . نداشتن معرفت و شناسایی . بی توجهی به نیکیها که در حق او کرده اند : گفت بد کرده است و از بی معرفتی این عمل کرده است . (انیس الطالبین ص
خصوصیبودگی معرفتیepistemic privacyواژههای مصوب فرهنگستاننسبت معرفتی خاص میان شخص و گزاره، چنانکه فقط آن شخص بتواند معرفتی بیواسطه یا غیراستنتاجی از آن گزاره داشته باشد
درونیگرایی معرفتیepistemological internalismواژههای مصوب فرهنگستاننظریهای در باب توجیه معرفتی مبتنی بر اینکه توجیه یک باور منوط است به دسترسی شخص به فرایندهای شناختی صحیحی که تولیدکنندة آن باور بوده است
دسترسپذیری معرفتیepistemic accessibilityواژههای مصوب فرهنگستانامکان آگاهی یافتن انسان از توجیهی که پشتوانة باور او باشد
دور معرفتیepistemic circularityواژههای مصوب فرهنگستانمبتنی بودن دفاع از یک منبع معرفتی بر مقدماتی که از همان منبع گرفته شده است
معرفتشناختیepistemological, gnoseologicalواژههای مصوب فرهنگستانمربوط به معرفتشناسی؛ مربوط به نظریة معرفت متـ . معرفتی epistemic
بی معرفتیلغتنامه دهخدابی معرفتی . [ م َ رِ ف َ ] (حامص مرکب ) کیفیت وصفت بی معرفت . بدون شناسایی . بدون آشنایی . نداشتن معرفت و شناسایی . بی توجهی به نیکیها که در حق او کرده اند : گفت بد کرده است و از بی معرفتی این عمل کرده است . (انیس الطالبین ص
خصوصیبودگی معرفتیepistemic privacyواژههای مصوب فرهنگستاننسبت معرفتی خاص میان شخص و گزاره، چنانکه فقط آن شخص بتواند معرفتی بیواسطه یا غیراستنتاجی از آن گزاره داشته باشد
درونیگرایی معرفتیepistemological internalismواژههای مصوب فرهنگستاننظریهای در باب توجیه معرفتی مبتنی بر اینکه توجیه یک باور منوط است به دسترسی شخص به فرایندهای شناختی صحیحی که تولیدکنندة آن باور بوده است
دسترسپذیری معرفتیepistemic accessibilityواژههای مصوب فرهنگستانامکان آگاهی یافتن انسان از توجیهی که پشتوانة باور او باشد
دور معرفتیepistemic circularityواژههای مصوب فرهنگستانمبتنی بودن دفاع از یک منبع معرفتی بر مقدماتی که از همان منبع گرفته شده است