عروسک تکمیلهایmarotte/ marotواژههای مصوب فرهنگستانعروسکی که میلۀ سر آن ثابت است و از بدن عروسکگردان به جای بدن عروسک استفاده میشود
محروتلغتنامه دهخدامحروت . [ م َ ] (ع اِ) بیخ انجدان که درخت انگوزه باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ریشه ٔ انقوزه . بیخ الرک قوزا.
محروثلغتنامه دهخدامحروث . [ م َ ] (ع اِ) محروت . بیخ گیاه انجدان . (ناظم الاطباء). بیخ درخت انجدان که حلتیث صمغ آن است . (برهان ). عروق انجدان . اصل انجدان . (اختیارات بدیعی ). انقوزه . عودالرقة.ریشه ٔ انجدان سرخسی است . || درخت انجدان .(برهان ). و رجوع به تذکره ٔ ضریر انطاکی ص <span class="hl
معروضلغتنامه دهخدامعروض . [ م َ ] (ع ص ) ظاهر و هویدا شده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || عرضه شده . عرض شده . (ناظم الاطباء).- معروض داشتن ؛ عرض کردن . (ناظم الاطباء). گفتن . عرض کردن . به خدمت بزرگ گفتن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).-
معروضلغتنامه دهخدامعروض . [ م َ ] (ع ص ) ظاهر و هویدا شده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || عرضه شده . عرض شده . (ناظم الاطباء).- معروض داشتن ؛ عرض کردن . (ناظم الاطباء). گفتن . عرض کردن . به خدمت بزرگ گفتن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).-