لغتنامه دهخدا
معفن . [ م ُ ع َف ْ ف ِ ] (ع ص ) بدبوکننده . گنداننده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || دوایی را گویند که به حرارت غریبه ٔ خود فاسد گرداندمزاج عضو را، و رطوبات و ارواح آینده ٔ به سوی آن رامتعفن گرداند و تمام آن را به تحلیل برد و باقی را قابل اینکه بگرداند جزو عضو نگرداند. (فه