حرکت معنادارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ت معنادار، زبان کرولال پانتومیم لحن، نحوۀ صحبت، زبان بدن، نحوۀ ایستادن، سرووضع تکان سر، اشاره، علامت، چشمک، نگاه، ایما، غمزه، گوشۀ چشم، کنایه فشار دست، دست دادن، دست (کف) زدن، ابرازاحساسات، تحسین اخم، ترشرویی لبولوچۀ آویزان، عدم رضایت اداواصول، ادا تعظیم، ا
معندرلغتنامه دهخدامعندر. [ م ُ ع َ دَ ] (ع ص ) مطر معندر؛ باران سخت . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
حرکت معنادارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ت معنادار، زبان کرولال پانتومیم لحن، نحوۀ صحبت، زبان بدن، نحوۀ ایستادن، سرووضع تکان سر، اشاره، علامت، چشمک، نگاه، ایما، غمزه، گوشۀ چشم، کنایه فشار دست، دست دادن، دست (کف) زدن، ابرازاحساسات، تحسین اخم، ترشرویی لبولوچۀ آویزان، عدم رضایت اداواصول، ادا تعظیم، ا
آفرینندگیcreativity 1واژههای مصوب فرهنگستانتوانایی ایجاد اندیشۀ نو و بیسابقهای که سودمند یا جذاب یا معنادار باشد متـ . خلاقیت
سبکگراییstylism2واژههای مصوب فرهنگستانبهکارگیری مؤکد و معنادار شاخصههای سبکی در ساخت اثر بهنحویکه خاستگاه اثر بهسهولت قابل تشخیص باشد
عقلانیت محدودbounded rationalityواژههای مصوب فرهنگستانمنطقی که به تصمیمها یا اقداماتی میانجامد که تنها در بخشی از سامانه معنادار به نظر میرسد، اما در بافت یا نظامی گستردهتر غیرعقلانی است
بودارفرهنگ مترادف و متضاد۱. بویناک ≠ بیبو ۲. سخن دوپهلو، سخن کنایهآمیز، مطلبکنایهدار ۳. خطرزا، خطرآفرین ۴. معنادار
حرکت معنادارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ت معنادار، زبان کرولال پانتومیم لحن، نحوۀ صحبت، زبان بدن، نحوۀ ایستادن، سرووضع تکان سر، اشاره، علامت، چشمک، نگاه، ایما، غمزه، گوشۀ چشم، کنایه فشار دست، دست دادن، دست (کف) زدن، ابرازاحساسات، تحسین اخم، ترشرویی لبولوچۀ آویزان، عدم رضایت اداواصول، ادا تعظیم، ا