معنویاتفرهنگ فارسی معین(مَ نَ یّ) [ ع . ] (اِ.) جِ معنوی . مجموعة آن چه که دارای ارزش یا اعتبار غیرمادی است . مق مادیات .
محنوذلغتنامه دهخدامحنوذ. [ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از حنذ. حنیذ (در تمام معانی ). اسب دوانیده و سپس جل کرده ٔدر آفتاب بسته تا عرق کند. (ناظم الاطباء). اسبی که مهمیز کرده دوانیده شود یک دو تک بعد آن در آفتاب استاده کرده جل بر آن انداخته شود تا عرق کند. (آنندراج ). || گوشت نه بس بریان . (مهذب ال
معنویتلغتنامه دهخدامعنویت . [ م َ ن َ وی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) معنوی بودن . رجوع به معنوی و معنویة شود.
معنویتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ عام سم] معنویت روحانیت، ایدهآلیسم (ایدآلیسم)، عرفان ابدیت، ملکوت، جهان غیرمادی، عالم معنی، عالم غیب، لاهوت، حسششم ایدهآلیست روح، شبح مدینۀ فاضله، اتوپیا، آینده آزادگی، تقوا مابعدالطبیعه، فلسفه، شناختشناسی خدایی، الوهیت، ذاتخداوندی