معنیداری آماریstatistical significanceواژههای مصوب فرهنگستانبرای نتیجۀ یک آزمون فرض، وضعیتی که در آن مقدار آمارۀ آزمون مورداستفاده، بهشرط درست بودن فرض صفر، بزرگتر یا کوچکتر از مقداری باشد که بهطور تصادفی میتوان انتظار داشت
آزمون معنیداریsignificance testواژههای مصوب فرهنگستانیکی از روشهای آزمون فرض آماری براساس سنجش سازگاری مشاهدات نمونه با فرض مورد آزمون
سطح معنیداریsignificance level, level of significanceواژههای مصوب فرهنگستانسطحی از احتمال که بهازای آن فرضِ صفر رد میشود
معنی پذیریلغتنامه دهخدامعنی پذیری . [ م َ پ َ ] (حامص مرکب )حالت و چگونگی معنی پذیر. و رجوع به معنی پذیر شود.
معنی دارلغتنامه دهخدامعنی دار. [ م َ ] (نف مرکب ) بامعنی . دارنده ٔ معنی . دارای مفهوم : چون سخن معنی دار مردم گوید... (جامعالحکمتین ص 120). || خردمندانه . عاقلانه . خردپسند. معقول : و آنکه او خود کرده باشد باز
آزمونهای تصادفیسازیrandomization testsواژههای مصوب فرهنگستانروشهایی برای تعیین مستقیم معنیداری آماری براساس دادهها بدون نیاز به بهرهگیری از توزیع نمونهگیری مشخص
آزمون معنیداریsignificance testواژههای مصوب فرهنگستانیکی از روشهای آزمون فرض آماری براساس سنجش سازگاری مشاهدات نمونه با فرض مورد آزمون
سطح معنیداریsignificance level, level of significanceواژههای مصوب فرهنگستانسطحی از احتمال که بهازای آن فرضِ صفر رد میشود