مغاطةلغتنامه دهخدامغاطة. [ م ُ غاطْ طَ ] (ع مص ) همدیگر را غوطه دادن . (منتهی الارب ). همدیگر را غوطه دادن در آب . غِطاط. (ناظم الاطباء).
مغاثةلغتنامه دهخدامغاثة. [ م ُ ث َ ] (ع ص )زمین باران رسیده . (آنندراج ). ارض مغاثة؛ زمین باران رسیده . (ناظم الاطباء).
مغایطةلغتنامه دهخدامغایطة. [ م ُ ی َ طَ] (ع مص ) پراکنده گفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (اِ) سخن پراکنده . و یقال :بینها مغایطة؛ ای کلام مختلف . (منتهی الارب ). سخن پراکنده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مغوثةلغتنامه دهخدامغوثة.[ م َ ث َ ] (ع مص ) فریادرسی و گویند استغاثنی فاغثته مغوثة. (منتهی الارب ) (از آنندراج ): اغاثه اغاثة و مغوثة؛ وی را اعانت و یاری کرد. (از اقرب الموارد).
مغیوثةلغتنامه دهخدامغیوثة. [ م َغ ْ ث َ ] (ع ص ) ارض مغیوثة؛ زمین باران رسیده . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به مغیثة شود.
غطاطلغتنامه دهخداغطاط. [ غ ِ ] (ع مص ) به معنی مُغاطَّة. (منتهی الارب ). در فرهنگهای تاج العروس و اقرب الموارد و قطر المحیط و شرح قاموس به فارسی و المنجد غطاط مصدر باب مفاعله و همچنین مُغاطَّة نیامده و ظاهراً غط از باب مذکور استعمال نشده است .