لغتنامه دهخدا
مغمد. [ م ُ غ َم ْ م َ ] (ع ص ) پوشیده کرده شده . (غیاث ) (از اقرب الموارد). || (اصطلاح ادبی ) نزد شعرا آن است که شاعر ارکان شعر چندان که تواند بنهد که هر رکنی از آن اگر از طول بخوانی شعری باشد درست و اگر در عرض بخوانی همچنان شعری مستقیم و اجزای شعر به نوعی نهاده باشد که هر ج