مفاتحتلغتنامه دهخدامفاتحت . [ م ُ ت َ / ت ِ ح َ ] (از ع ، اِمص ) مفاتحه . مفاتحة. گشایش کاری کردن . آغاز کردن چیزی را : و در حق ابوعلی و شفاعت در باب او به حضرت بخارا ابواب مفاتحت آغاز نهاد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ <span class="hl" dir="l
مفاتیحاتلغتنامه دهخدامفاتیحات . [ م َ ] (ع ص ) ج ِ مفاتیح . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): اینق مفاتیحات ؛ ماده شتران فربه . (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).
مفاتحهلغتنامه دهخدامفاتحه . [ م ُ ت َ / ت ِ ح َ / ح ِ ] (ازع ، اِمص ) مفاتحة. با کسی چیزی ابتداء کردن . آغاز کردن . شروع کردن . شروع . آغاز : در میان هر دوبرادر مفاتحه ٔ مشاحتی ظاهر شد. (ترجمه ٔ تاریخ یم