مفرقعاتدیکشنری عربی به فارسیشاه بلوط اروپايي , رنگ خرمايي مايل بقرمز , درجزيره دورافتاده ياجاهاي مشابهي رها شدن يا گير افتادن
مفارقاتلغتنامه دهخدامفارقات . [ م ُ رِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مفارقة. تأنیث مفارق . رجوع به مفارق شود. || (اصطلاح فلسفه ) جواهر مجرد از ماده و قائم به نفس خود. (از تعریفات جرجانی ). جواهرمجرده ٔ عقلیه و نفسیه . (فرهنگ علوم عقلی تألیف سجادی ). جواهری که مجرد بوده و قائم به نفس خود باشند نه به ماده و
عالم مفارقاتلغتنامه دهخداعالم مفارقات . [ ل َ م ِ م ُ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عالم مجردات . رجوع به اسفار ج 1 ص 74 و مبداء و معاد ص 343 شود.