مقارنهلغتنامه دهخدامقارنه . [ م ُ رَ / رِن َ / ن ِ ] (از ع ، اِمص ) مأخوذ از تازی ، اتصال و پیوستگی و ارتباط. (ناظم الاطباء). مقارنة. || مصاحبت . همدمی . (از ناظم الاطباء). یاری . همراهی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع ب
مقارنةلغتنامه دهخدامقارنة. [ م ُ رَ ن َ ] (ع مص ) با یکدیگر قرین شدن . قِران . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ).با همدیگر یار و رفیق شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ).یار و رفیق و مصاحب شدن . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). به یکدیگر پیوستن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || یار کردن دو
مقارنةدیکشنری عربی به فارسیمقايسه کردن , برابرکردن , باهم سنجيدن , مقايسه , تطبيق , سنجش , برابري , تشبيه , تباين , کنتراست
مقارنۀ بیرونیsuperior conjunctionواژههای مصوب فرهنگستان1. وضعیتی که در آن یک سیارۀ درونی مانند عطارد یا زهره از دید ناظر زمینی درست در پشت خورشید قرار گیرد 2. زمان این رویداد متـ . مقارنۀ علیا
مقارنۀ بیرونیsuperior conjunctionواژههای مصوب فرهنگستان1. وضعیتی که در آن یک سیارۀ درونی مانند عطارد یا زهره از دید ناظر زمینی درست در پشت خورشید قرار گیرد 2. زمان این رویداد متـ . مقارنۀ علیا