مقاومسازیhardening-off, hardening 3واژههای مصوب فرهنگستانسازگار کردن گیاه در مقابل یک تنش محیطی با قرار دادن تدریجی آن در همان شرایط تنش
مقاومسازی الکترومغناطیسیelectromagnetic hardening 2واژههای مصوب فرهنگستاناقداماتی برای حفاظت از کارکنان و تأسیسات و تجهیزات در مقابل اثرات ناخوشایند انرژی الکترومغناطیسی ازطریق پالایش و تضعیف و عایقبندی و اتصال به زمین
مقاوملغتنامه دهخدامقاوم . [ م ُ وِ ] (ع ص ) برابری کننده با کسی در کشتی و جز آن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). حریف و خصم و آنکه برمی خیزد برخلاف دیگری . (ناظم الاطباء). || آنکه می ایستد در نزد کسی . (ناظم الاطباء). و رجوع به مقاومة شود. || مأخوذ از تازی ، مقاومت کننده . (ن
مقاومدیکشنری فارسی به انگلیسیadamant, impervious, pertinacious, proof _, repellent, resistant, stubborn, sturdy, tenacious
مقاومسازی الکترومغناطیسیelectromagnetic hardening 2واژههای مصوب فرهنگستاناقداماتی برای حفاظت از کارکنان و تأسیسات و تجهیزات در مقابل اثرات ناخوشایند انرژی الکترومغناطیسی ازطریق پالایش و تضعیف و عایقبندی و اتصال به زمین