مقرراتیلغتنامه دهخدامقرراتی . [ م ُ ق َرْ رَ ] (ص نسبی ) منسوب به مقررات . رجوع به مقررات شود. || کسی که به رعایت دقیق مقررات و قوانین پای بند است . آنکه سخت پای بند اجرای کامل مقررات و قوانین است ، و این در ادارات ایران به کارمندانی اطلاق شود که در اجرای قوانین و روش های تعیین شده کمترین انحراف
bureaucracyدیکشنری انگلیسی به فارسیبوروکراسی، دیوان سالاری، تاسیسات اداری، حکومت اداری، کاغذ پرانی، مجموع گماشتگان دولتی، مقرراتی واهل کاغذ بازی، رعایت تشریفات اداری بحد افراط
bureaucraciesدیکشنری انگلیسی به فارسیبوروکراسی، دیوان سالاری، تاسیسات اداری، حکومت اداری، کاغذ پرانی، مجموع گماشتگان دولتی، مقرراتی واهل کاغذ بازی، رعایت تشریفات اداری بحد افراط
مقرراتیلغتنامه دهخدامقرراتی . [ م ُ ق َرْ رَ ] (ص نسبی ) منسوب به مقررات . رجوع به مقررات شود. || کسی که به رعایت دقیق مقررات و قوانین پای بند است . آنکه سخت پای بند اجرای کامل مقررات و قوانین است ، و این در ادارات ایران به کارمندانی اطلاق شود که در اجرای قوانین و روش های تعیین شده کمترین انحراف
مقرراتیلغتنامه دهخدامقرراتی . [ م ُ ق َرْ رَ ] (ص نسبی ) منسوب به مقررات . رجوع به مقررات شود. || کسی که به رعایت دقیق مقررات و قوانین پای بند است . آنکه سخت پای بند اجرای کامل مقررات و قوانین است ، و این در ادارات ایران به کارمندانی اطلاق شود که در اجرای قوانین و روش های تعیین شده کمترین انحراف