مقرراتلغتنامه دهخدامقررات . [ م ُ ق َرْ رَ ] (ع اِ) ج ِ مقرره . رجوع به مقرره شود. || در اصطلاح اداری و حقوقی ایران در دو مورد بکار رود: الف - به معنی عام شامل قانون ، تصویب نامه ، آئین نامه ، بخشنامه و هر چه که ضمانت اجرا داشته باشد ب - به معنی خاص در مقابل قانون (به معنی اخص ) استعمال می شود.
إجراءاتٌ تَشْريعيةدیکشنری عربی به فارسیمصوّبات , اقدامات قانوني (قانون گذاري) , مقرّرات قانوني , ضوابط قانون گذاري , تدابير قانوني (قانون گذاري)
سندلغتنامه دهخداسند. [ س َ ن َ ](ع اِ) تکیه گاه . (غیاث ). آنچه پشت بوی گذارند. (غیاث ). بالش . تکیه . آنچه پشت بدو دهند. (یادداشت مؤلف ). آنچه پشت بدو باز نهند از بلندی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). تکیه . (دهار). مسند. || بلندی چیزی . (غیاث ). || جای بلند در بیابان . (دهار). || کوه . || رو
استانبوللغتنامه دهخدااستانبول . [ اِ تام ْ ] (اِخ ) استامبول . اسلامبول . اسطمبول . اسطنبول . قسطنطنیه . قسطنطینیه . بوزنطیا . سابقاً پایتخت دولت عثمانی و یکی از مشهورترین بلاد عالم است . موقع و تقسیمات این شهر باعظمت از چهار قسمت عمده تشکیل شده :1 - خود استا