ملاطفةلغتنامه دهخداملاطفة. [ م ُ طَ ف َ ] (ع مص ) با کسی لطف کردن . (تاج المصادر بیهقی ) نیکویی کردن و نرمی نمودن با هم . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). و رجوع به ملاطفت و ملاطفه شود.
ملاطفهلغتنامه دهخداملاطفه . [ م ُ طَ ف َ / طِ ف َ ] (از ع ، اِمص ) با کسی نکویی کردن . (غیاث ) (آنندراج ). مأخوذ از تازی ، ملاطفت . (ناظم الاطباء). ملاطفة : او را با محبوب خود در سر معامله ای باشد و از محاضره و مسامره و ملاطفه ٔ او تمتع
ملاطفهلغتنامه دهخداملاطفه . [ م ُ طَ ف َ / طِ ف َ ] (از ع ، اِمص ) با کسی نکویی کردن . (غیاث ) (آنندراج ). مأخوذ از تازی ، ملاطفت . (ناظم الاطباء). ملاطفة : او را با محبوب خود در سر معامله ای باشد و از محاضره و مسامره و ملاطفه ٔ او تمتع
ملاطفلغتنامه دهخداملاطف . [ م ُ طِ ] (ع ص ) نیکویی کننده و نرمی نماینده . (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). و رجوع به ملاطفة و ملاطفت شود.
مساحرةلغتنامه دهخدامساحرة. [ م ُ ح َ رَ ] (ع اِمص ) مساحره . جادوئی . تسخیر. ربایندگی . جذب : اسحار در مساحره و با سامری در مسامره ، اشجار در مشاجره و شکوفه ها در مکاشفه ، قضبان در ملاطفه (در وصف اصفهان ). (ترجمه ٔ محاسن اصفهان آوی ).
ملاطفتلغتنامه دهخداملاطفت . [ م ُ طَ / طِ ف َ ] (از ع ، اِمص ) مأخوذ از تازی ، مروت و مردمی ونیکویی و مهربانی و نرمی و ملایمت و شفقت و نوازش . ملاطفه . (ناظم الاطباء). نرمی . رفق . مرافقت . بِرّ. مهربانی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ملاطفة :