ملافهلغتنامه دهخداملافه . [ م َ ف َ / ف ِ ] (از ع ، اِ) مأخوذ از ملحفه ٔ تازی و به معنی آن و گردپوش و فرغل . (ناظم الاطباء). مصحف ملحفه ، پارچه ای سفید یا جز آن که بر یک روی لحاف پیوند کنند تا لحاف شوخگن نشود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :</s
ملافهفرهنگ فارسی معین(مَ فِ) (اِ.) گرفته شده از «ملحفة » عربی به معنی پارچة سفیدی که روی لحاف یا تشک می کشند.
ملافهلغتنامه دهخداملافه . [ م َ ف َ / ف ِ ] (از ع ، اِ) مأخوذ از ملحفه ٔ تازی و به معنی آن و گردپوش و فرغل . (ناظم الاطباء). مصحف ملحفه ، پارچه ای سفید یا جز آن که بر یک روی لحاف پیوند کنند تا لحاف شوخگن نشود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :</s
ملافهفرهنگ فارسی معین(مَ فِ) (اِ.) گرفته شده از «ملحفة » عربی به معنی پارچة سفیدی که روی لحاف یا تشک می کشند.
ملافهلغتنامه دهخداملافه . [ م َ ف َ / ف ِ ] (از ع ، اِ) مأخوذ از ملحفه ٔ تازی و به معنی آن و گردپوش و فرغل . (ناظم الاطباء). مصحف ملحفه ، پارچه ای سفید یا جز آن که بر یک روی لحاف پیوند کنند تا لحاف شوخگن نشود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :</s