مماشلغتنامه دهخدامماش . [ م ُ ] (اِ) نوعی از بیل خمیده . (ناظم الاطباء). || (ص ) پست . مقابل بلند. (اما در مآخذ موجود دیگر دیده نشد).
ممأسلغتنامه دهخداممأس . [ م ِ ءَ ] (ع ص ) سریع. (از اقرب الموارد). تیزرو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || نمام . (از اقرب الموارد). نمام .سخن چین . (از ناظم الاطباء). سخن چین . (منتهی الارب ).
مماسلغتنامه دهخدامماس . [ م ُ ] (اِ) گودال . مغاک . جای پست . (از ناظم الاطباء). پستی و مغاک . (آنندراج ) (انجمن آرا). گودال . مغاک و پستی . (از برهان قاطع).
مماسلغتنامه دهخدامماس . [ م ُ ماس س ] (ع ص ) جماع کننده . (آنندراج ). آرمنده با زن . رجوع به تماس شود.
مماشاتلغتنامه دهخدامماشات . [ م ُ ] (از ع ، اِمص ) با کسی رفتن و همراهی کردن . (غیاث اللغات ). || مدارا. (ناظم الاطباء).- مماشات کردن ؛ همراهی کردن در رفتار با کسی .- || مدارا کردن . رجوع به مماشاة شود.
مماشاةلغتنامه دهخدامماشاة. [ م ُ ] (ع مص ) با هم رفتن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). با کسی رفتن . (مجمل اللغة) (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). با کسی رفتن و همراهی کردن . (آنندراج ). رجوع به مماشات شود.
مماشقةلغتنامه دهخدامماشقة. [ م ُ ش َ ق َ ] (ع مص ) همدیگر را کشیدن ودشنام دادن یکدیگر را و با هم بانگ و فریاد کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). دشنام دادن و به تندی سرزنش کردن . مصاخبة. (از اقرب الموارد).
مماشاتلغتنامه دهخدامماشات . [ م ُ ] (از ع ، اِمص ) با کسی رفتن و همراهی کردن . (غیاث اللغات ). || مدارا. (ناظم الاطباء).- مماشات کردن ؛ همراهی کردن در رفتار با کسی .- || مدارا کردن . رجوع به مماشاة شود.
مماشاةلغتنامه دهخدامماشاة. [ م ُ ] (ع مص ) با هم رفتن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). با کسی رفتن . (مجمل اللغة) (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). با کسی رفتن و همراهی کردن . (آنندراج ). رجوع به مماشات شود.
مماشقةلغتنامه دهخدامماشقة. [ م ُ ش َ ق َ ] (ع مص ) همدیگر را کشیدن ودشنام دادن یکدیگر را و با هم بانگ و فریاد کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). دشنام دادن و به تندی سرزنش کردن . مصاخبة. (از اقرب الموارد).