ممزائیلغتنامه دهخداممزائی . [ م َ ] (اِخ ) تیره ای از طایفه ٔ محمود صالح ایل چهارلنگ بختیاری . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 75).
ممیزالغتنامه دهخداممیزا. [ م َ ] (اِخ ) دهی است از بخش جنت آباد شهرستان مشهد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
میمیزیلغتنامه دهخدامیمیزی . (ص نسبی ) منسوب به میمیز : نبید تلخ چه انگوری و چه میمیزی سپید سیم چه با سکه و چه بی سکه . منوچهری .رجوع به میمیز شود.
ممیزیلغتنامه دهخداممیزی . [ م ُ م َی ْ ی ِ ] (حامص ) بررسی و تشخیص . || بررسی محصول ملکی یا املاکی برای تعیین مالیات آن . (یادداشت مرحوم دهخدا). || بررسی درآمد کسبه و پیشه وران برای تشخیص مالیات آنان حسب موازین قانونی . بازدید.