لغتنامه دهخدا
مذق . [ م َ ] (ع مص ) مخلوط کردن . آمیختن . می یا شیر به آب آمیختن . (تاج المصادر بیهقی ). آب آمیختن شیر را. (از منتهی الارب ). ممزوج و مخلوط کردن شیر یا شراب را با آب به نحوی که آب آن بیشتر باشد. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || دوستی ویژه ناداشتن . (زوزنی ). دوستی خالص