خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ممنوع المداخله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ممنوع المداخله
/mamnu'olmodāxele/
معنی
ویژگی کسی که از مداخله در امری منع شده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ممنوع المداخله
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: ممنوعالمداخَلَة] (حقوق) mamnu'olmodāxele ویژگی کسی که از مداخله در امری منع شده.
-
واژههای مشابه
-
ممنوع الورود
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mamnu'olvorud آنکه یا آنچه وارد کردنش به شهری یا کشوری منع شده.
-
dark archives
آرشیو ممنوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] مجموعهای از منابع آرشیوی که برای استفادۀ آینده ذخیره شدهاند و غیرقابلدسترس هستند
-
taboo frequencies
بسامدهای ممنوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] بسامدهای مورد استفادۀ گروهی از نیروهای خودی که، به دلیل اهمیت آن، سایر نیروهای خودی باید از تداخل در آن پرهیز کنند
-
forbidden transition
گذار ممنوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] هر گذار میان دو حالت که قاعدههای گزینش را نقض کند
-
forbidden band
نوار ممنوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] کاف میان دو نوار انرژی مجاز در جامدهای بلورین
-
ممنوع کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ban, debar, enjoin, forbid, interdict, outlaw, prohibit, proscribe
-
ممنوع کردن
دیکشنری فارسی به عربی
الغ , امنع , حانة
-
ممنوع الورود
دیکشنری فارسی به عربی
مغلق
-
ممنوع الخروج
واژهنامه آزاد
شهربند، کشوربند، ده بند. آن که او را به ماندن در کشوری یا شهری یا دهی یا جای مشخصی مجازات کرده اند. آن که تنها در کشور یا شهر یا ده یا جای معین دیگری تواند زیست و به خارج نبایدش رفتن. که محکوم است از آن جا بیرون نرود.
-
smoke-free restaurant
غذاخوری سیگارممنوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] هر غذاخوری که سیگار کشیدن در آن ممنوع باشد متـ . رستوران سیگارممنوع
-
vessel exclusion zone
منطقۀ ورودممنوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] منطقهای در دریا که کشتیهای عبوری و قایقهای ماهیگیری حق ورود به آن را ندارند
-
no fire line
خط آتشممنوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] خطی که در نزدیکی آن توپخانه یا کشتیها فقط در صورت درخواست یا تأیید فرمانده پشتیبانیشونده مجاز به شلیک هستند اختـ . خام 2NFL
-
no passing zone
محدودۀ سبقت ممنوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] بخشی از یک راه دوطرفۀ دوخطه که سبقت گرفتن در یک یا هر دو جهت آن ممنوع است