ممهورةلغتنامه دهخداممهورة. [ م َ رَ ] (ع ص ) زن کابین کرده شده و کابین داده شده . (ناظم الاطباء).- امثال : کالممهورة احدی خدمتیها ؛ یعنی مانند آن زنی که به یکی از دو خلخالهای خود کابین کرده شده و چنین گویند که زنی گول و احمق خواهان شوهری
مهم سازیلغتنامه دهخدامهم سازی . [ م ُ هَِ / م ُ هَِ م م ] (حامص مرکب ) عمل مهم ساز. کارسازی . پرداخت . ادا.- امثال : جواب هم از مهم سازی است .- مهم سازی کردن (نمودن ) ؛ پرداختن