مناتینلغتنامه دهخدامناتین . [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مِنتین ، به معنی ناخوشبوی . (آنندراج ). ج ِ منتین . گویند: قوم مناتین . (منتهی الارب ). ج ِ منتین . گویند: رجال و آباط مناتین . (از اقرب الموارد).
منتنلغتنامه دهخدامنتن . [ م ُ ت ِ / ت ُ / م ِ ت ِ ] (ع ص ) بدبوی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). گنده . بدبو. (از غیاث ) (از آنندراج ). بویناک .گنده . گندا. متعفن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
منتینلغتنامه دهخدامنتین . [ م ِ ] (ع ص ) ناخوش بوی . ج ، مناتین . (منتهی الارب ). بدبوی . ناخوش بوی . ج ، مناتین . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به مناتین شود.