مناطاةلغتنامه دهخدامناطاة. [ م ُ ] (ع مص ) با یکدیگر کاویدن . (مجمل اللغة). با یکدیگر نزاع کردن و ستم نمودن . || دو زن روباروی نشسته گروهه ٔ رشته پیش یکدیگر انداختن تا بافند جامه را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
منپتاهلغتنامه دهخدامنپتاه . [ م ِ ن ِ ] (اِخ ) مرنپتاه . از فراعنه ٔ مصر 1235 - 1224ق . م . او پسر و جانشین رامسس دوم بود. (از لاروس ).
مئناثةلغتنامه دهخدامئناثة. [ م ِءْ ث َ ] (ع ص ) شمشیر کند. (منتهی الارب ). سیف مئناثة؛ شمشیر کند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مناتحلغتنامه دهخدامناتح . [ م َ ت ِ ] (ع اِ) مناتح العرق ؛ جایهای برآمدن عرق . (منتهی الارب ) (از آنندراج ).ج ِ مَنْتِح به معنی محل خروج عرق از پوست : نتح العرق من مناتحه ؛ ای رشح من مراشحه . (از اقرب الموارد).
منطوعلغتنامه دهخدامنطوع . [ م ُ طَ وِ ] (ع ص ) فرمانبردار. (آنندراج ). مطیع و فرمانبردار و نرم . (ناظم الاطباء).