لغتنامه دهخدا
مروسیدن . [ م َ دَ ] (مص ) عادت کردن به چیزی . (جهانگیری ) (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). آموخته شدن . (ناظم الاطباء). || رنج بردن در کاری به وقت بی چیزی و مفلسی . (برهان ) (از جهانگیری ). رنج بردن به کاری . (انجمن آرا) (آنندراج ). || واکوشیدن . ممارست . اشتغال به کاری . ور