منخوسلغتنامه دهخدامنخوس . [ م َ ] (ع ص ) شتر کفته بغل و گرگین . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کم گوشت و لاغر. (ناظم الاطباء).
منخوشلغتنامه دهخدامنخوش . [ م َ ] (ع ص ) لاغر و نزار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن حسین بن یحیی بن سعید ملقب به بدیعالزمان همدانی و مکنی به ابوالفضل . یاقوت در معجم الادباء(چ مارگلیوث ج 1 ص 94 ببعد) آرد: ابوشجاع شیرویه بن شهردار در تاریخ همدان آورده است که احمدبن