لغتنامه دهخدا
منشاری . [ م ِ ] (ص نسبی ) اره ای شکل و مانند اره و دندانه دار. (ناظم الاطباء). چون اره .اره ای . (یادداشت مرحوم دهخدا). || درخورِاره . اره کردنی . بریدنی . قابل قطع کردن : بر آن درخت که باد خلاف او بجهدعروس او شود از اضطرار منشاری .کمال ال