فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: بُعد
کردن، کوچک کردن، ازحجمچیزی کاستن، متراکم کردن، متکاثف کردن
فشردن، تحت فشار قرار دادن، فشار آوردن، چلاندن، فشرده کردن، افشردن، پالودن، عصاره گرفتن، اسانس گرفتن، تقطیر کردن، آب گرفتن، پرس کردن، آب چیزی را کشیدن، غلیظ کردن، استخراج کردن، درآوردن
جمع کردن
تنگ کردن، عرصه را تنگکردن، مقید کردن