لغتنامه دهخدا
منه . [ م َ ن َه ْ ] (اِ) فک اسفل که چانه و مرتبه ٔ پائین دهان باشد. (برهان ). فک را گویند و آن را چانه نیز نامند. (جهانگیری ). زنخ که آن را چانه نیز گویند و این لغت ماوراءالنهر است . (فرهنگ رشیدی ) (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). فک . چانه . و هر حیوان را دو منه است اعلی و ا