مهابوتلغتنامه دهخدامهابوت . [ م َ ت َ ] (اِ) به زعم هندیهای قدیم ، طبایع کبار یا عناصر که عبارت بوده است از: آسمان ، باد، آتش ، آب و زمین . (از ماللهند ص 20).
محاباتلغتنامه دهخدامحابات . [ م ُ ] (ع مص ) محابا. محاباة. رجوع به محابا و محاباة شود.- محابات کردن ؛ ترسیدن .- || کوتاهی و سهل انگاری کردن . فروگذاشتن : اگر محاباتی کند جانش برفت . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 118</sp
مهابادلغتنامه دهخدامهاباد. [ م َ ] (اِخ ) (بخش حومه ) نام یکی از بخشهای سه گانه ٔ شهرستان مهاباد است که از 443 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل گردیده و جمعیت آن با شهر مهاباد در موقع تألیف فرهنگ جغرافیایی ایران 96660 تن بوده است . (از
مهابادلغتنامه دهخدامهاباد. [ م َ ] (اِخ ) دهی است از بخش فیروزکوه شهرستان دماوند با 330 تن سکنه . محصول آن غلات ، بنشن ، سیب زمینی و انواع میوه هاست . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
مهابادلغتنامه دهخدامهاباد. [ م َ ] (اِخ ) شهر مهاباد مرکز شهرستانی به همین نام در 131کیلومتری شهر ارومیه و 1016کیلومتری شمال باختری تهران از راه سنندج واقع گردیده و فاصله ٔ آن تا تهران از راه میاندوآب -تبریز <span class="hl" di
مهابادلغتنامه دهخدامهاباد. [ م َ ] (اِخ ) قصبه ای است از دهستان گرمسیر شهرستان اردستان ، دارای 3512 تن سکنه . محصول آن غلات ، پنبه ، انار،پشم و روغن است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).