لغتنامه دهخدا
معاطاة. [ م ُ ] (ع مص ) ورزیدن کودک جهت اهل خود و دادن ایشان را آنچه خواهند. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ورزیدن . (آنندراج ): عاطی الصبی اهله معاطاة؛ ورزید و کسب کرد آن کودک جهت کسان خود و داد ایشان را آنچه خواستند. (ناظم الاطباء). || کسی را خدمت کردن .(تاج المصادر ب