میحوحةلغتنامه دهخدامیحوحة. [ م َ ح َ ] (ع اِ) نوعی از رفتار نیکو. (منتهی الارب از ماده ٔ م ی ح ) (آنندراج ). نوعی از رفتار نیکو و خرامان . (ناظم الاطباء).
معیوهةلغتنامه دهخدامعیوهة. [ م َع ْ هََ ] (ع ص ) ارض معیوهة؛ زمینی علت گن . (مهذب الاسماء). ارض معیوهة؛ زمین پرآفت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
محواةلغتنامه دهخدامحواة. [ م َح ْ ] (ع ص ) محیاة. پُرمار. ارض محواة و محیاة؛ زمینی مارناک . زمینی بسیارمار. (مهذب الاسماء).