مهرنامفرهنگ نامها(تلفظ: mehr nām) (مهر = محبت ، دوستی ، مهربانی + نام = (به مجاز) شهرت و آوازه) ، مشهور به مهربانی و دارندگی محبت ؛ (به مجاز) مهربان و با محبت.
مهربیانلغتنامه دهخدامهربیان . [ م ِ رَ ] (اِخ ) از طسوج سراچه است . (تاریخ قم ص 121). از طسوج لنجرود است . (تاریخ قم ص 113). صاحب تاریخ قم گوید: این دیه را از بهر آن مهربیان نام نهادند که بدین دیه و موضع قسمت آب بوده است و آبیان
نجاشیلغتنامه دهخدانجاشی . [ ن َ شی ی / ن َ / ن ِ شی ی / ن ِ ] (اِ)لقب عام ملوک حبشه . (از آثارالباقیه ). لقب پادشاه حبشه . (غیاث اللغات از صراح ). معرب نیجوستی است که درزبان حبشی بمعنی ملک است