مهرهمفصلآسیبspondyloarthropathyواژههای مصوب فرهنگستانبـیـمـاری سـتـون فـقرات که در آن مفصلآماسِ بینمهرهای براثر عفونت یا تودینه یا بیماریهای روماتیسمی ایجاد میشود متـ . مهرهمفصلآماس spondyloarthritis
مهرهرانش آسیبزادpathologic spondylolisthesisواژههای مصوب فرهنگستانمهرهرانشی که براثر بروز بیماری استخوانی یا تودینه یا جراحی ایجاد شده باشد
مهرهمفصلآسیب نوجوانیjuvenile spondyloarthropathyواژههای مصوب فرهنگستانبیماری ستون فقرات در نوجوانان
مهرهلغتنامه دهخدامهره . [م ُ رَ / رِ ] (اِ) هرچیز گرد. مطلق گلوله و گرد. هرچیز مدور. هرچیز کروی شکل . ساچمه . گلوله : بفرمود تا گرد بگداختندز آهن یکی مهره ای ساختند. فردوسی (شاهنامه ج <span class="hl" dir=
مهرعلغتنامه دهخدامهرع . [ م ُ رِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از اهراع . لرزنده از خشم یا از ضعف و یا از ترس و تب . (از منتهی الارب ). رجوع به اهراع شود. || (اِ) شیر بیشه . اسد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).