مهمانخانهلغتنامه دهخدامهمانخانه . [ م ِ ن َ / ن ِ ](اِ مرکب ) خانه که برای فرود آمدن مهمان اختصاص داده باشند. قسمتی در ساختمان خانه (اطاق یا سالن ) که اختصاص به مهمان دهند. || مضیفة. دارالضیافة. مأدبة : گفتند یا رسول اﷲ آنچ ما خوردیم از طع
مهمانخانه چیلغتنامه دهخدامهمانخانه چی . [ م ِ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) دارنده ٔ مهمانخانه . محافظ مهمانخانه .
مهمانخانه دارلغتنامه دهخدامهمانخانه دار. [ م ِ ن َ / ن ِ ] (نف مرکب ) دارنده و مالک مهمانخانه . || مدیر مهمانخانه .
ارزیاب مهمانخانهhotel inspector 1واژههای مصوب فرهنگستانفردی که از مهمانخانهها برای ارزیابی و تعیین درجۀ آنها بازدید میکند متـ . ارزیاب هتل
مهمانخانه دارلغتنامه دهخدامهمانخانه دار. [ م ِ ن َ / ن ِ ] (نف مرکب ) دارنده و مالک مهمانخانه . || مدیر مهمانخانه .
مهمانخانه چیلغتنامه دهخدامهمانخانه چی . [ م ِ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) دارنده ٔ مهمانخانه . محافظ مهمانخانه .
مهمانخانه چیلغتنامه دهخدامهمانخانه چی . [ م ِ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) دارنده ٔ مهمانخانه . محافظ مهمانخانه .
مهمانخانه دارلغتنامه دهخدامهمانخانه دار. [ م ِ ن َ / ن ِ ] (نف مرکب ) دارنده و مالک مهمانخانه . || مدیر مهمانخانه .
مهمانخانهدارhotelier 2واژههای مصوب فرهنگستانصاحب مهمانخانه/ هتل یا کسی که آن را اداره کند متـ . هتلدار
ردهبندی مهمانخانهhotel classificationواژههای مصوب فرهنگستانطبقهبندی مهمانخانهها باتوجهبه نوع و مجموعۀ تسهیلات و خدمات موجود در آنها که میتواند به دیگر تأسیسات اقامتی گردشگری نیز تعمیم داده شود متـ . ردهبندی هتل
آگهیمهمانخانهadvertised hotelواژههای مصوب فرهنگستانهر مهمانخانهای که خصوصیات و امکانات آن در دفترک یک شرکت مسافرتی بهتفصیل شرح داده شده است متـ . آگهیهتل
ارزیاب مهمانخانهhotel inspector 1واژههای مصوب فرهنگستانفردی که از مهمانخانهها برای ارزیابی و تعیین درجۀ آنها بازدید میکند متـ . ارزیاب هتل