موائدلغتنامه دهخداموائد. [ م َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ مائدة. (ناظم الاطباء). ج ِ مائدة که به معنی خوان پرطعام باشد. (آنندراج ) (غیاث ). رجوع به مائده شود : از الوان موائد مطبخ خاص به قدر کفایت . (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 91).
مواتلغتنامه دهخداموات . [ م َ ] (ع ص ، اِ) چیز بی جان . (منتهی الارب ) (از کشاف اصطلاحات الفنون ). آنچه جان ندارد. مقابل حیوان ونبات . (یادداشت مؤلف ). آنکه بی جان باشد. (غیاث ). آنچه نیفزاید. (دهار). || مرده . مردگان . بی جانان . مقابل حَیَوان . (یادداشت مؤلف ) : <b
مواتلغتنامه دهخداموات . [ م َ ] (ع مص ) موت . (ناظم الاطباء). بمردن . (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به موت شود.
موادلغتنامه دهخدامواد. [ م َ وادد ] (ع اِ) ج ِ ماده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مواد به تشدید دال است ولی فارسیان به تخفیف خوانند و آن جمع ماده که به معنی اصل هرچیز است . (از غیاث ) (از آنندراج ) : سرمایه ٔ جلال و مواد تخفیف طوایف عالم . (سندبادنامه ص <span class=
موادفرهنگ فارسی معین(مَ دّ) [ ع . ] (اِ.) 1 - جِ ماده . 2 - (عا.) در فارسی به معنای مواد مخدّر. 3 - بندهای لایحه ، قانون ، قرارداد و مانند آن ها. 4 - دروس ، درس ها. 5 - وسایل ، اسباب .
موادلغتنامه دهخدامواد. [ م َ وادد ] (ع اِ) ج ِ ماده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مواد به تشدید دال است ولی فارسیان به تخفیف خوانند و آن جمع ماده که به معنی اصل هرچیز است . (از غیاث ) (از آنندراج ) : سرمایه ٔ جلال و مواد تخفیف طوایف عالم . (سندبادنامه ص <span class=
درمان سوءمصرف موادdrug abuse treatment, substance abuse treatmentواژههای مصوب فرهنگستاندرمان سرپایی یا بستری کردن معتادان برای پرهیز از مواد که شامل برنامههای کوتاهمدت یا بلندمدت است
پیامدپژوهی درمان سوءمصرف موادdrug abuse treatment outcome studiesواژههای مصوب فرهنگستانمطالعاتی برای کسب اطلاعات جامع در مورد اثربخشی درمان سوءمصرف مواد ختـ . پیاسرف DATOS