مواعیدلغتنامه دهخدامواعید. [ م َ ] (ع اِ) وعده ها و موعودها و وعده داده شده ها و چیزهای وعده کرده شده . (ناظم الاطباء). ج ِ میعاد است که به معنی وعده کردن باشد. (غیاث ) (آنندراج )
مؤایدةلغتنامه دهخدامؤایدة. [ م ُ آ ی َ دَ ] (ع مص ) قوت و نیرو دادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
مواجیدلغتنامه دهخدامواجید.[ م َ ] (ع اِ) حالتها و رقصها که به استماع نغمه صوفیان را می باشد و این جمع وجد است خلاف القیاس . (غیاث )(آنندراج ). کیفیات وجدانی . حالات و مقاماتی چند
اشباح المجردةلغتنامه دهخدااشباح المجردة. [ اَ حُل ْ م ُ ج َرْ رَدَ ] (ع اِ مرکب ) (الَ ...) سهروردی در حکمت اشراق در بحث از عوالم انوار گوید: و هذا العالم المذکور نسمیه «عالم الاشباح الم
عرقوبیلغتنامه دهخداعرقوبی . [ ع ُ ] (ص نسبی ) منسوب به عرقوب . رجوع به عرقوب (اِخ ) شود.- وعده یا مواعید عرقوبی ؛ نوید دروغین : ایشان را به مواعید عرقوبی مستظهر گردانید. (جهانگشا
رایقاتلغتنامه دهخدارایقات . [ ی ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ رایقة. خوب . شگفت انگیز. جالب توجه : و به رایقات مواعید او مستظهر گردانید. (تاریخ جهانگشای جوینی ).
تعزیرلغتنامه دهخداتعزیر. [ ت َ ] (ع مص ) نکوهیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ملامت کردن . (از اقرب الموارد) : گر خود همه بیداد کند هیچ مگوییدتعزیر دلارام به از ذل شفاعت . سع