موتورسوارلغتنامه دهخداموتورسوار. [ م ُ ت ُ س َ ] (ص مرکب ) موتوری . راکب موتوسیکلت . موتوسیکلت سوار. آنکه سوار موتوسیکلت باشد.
موتوسیکلت سوارلغتنامه دهخداموتوسیکلت سوار. [ م ُ ت ُل ِ س َ ] (ص مرکب ) موتوری . موتورسوار. کسی که سوار موتوسیکلت باشد. و رجوع به موتورسوار و موتوری شود.
موتورپیشkeirin, keirin raceواژههای مصوب فرهنگستانیکی از مسابقات راهه که در آن یک موتورسوار مسافت معینی را در پیشاپیش دوچرخهسواران حرکت میکند تا سرعت آنها را تنظیم کند و سپس با خروج موتورسوار از راهه رقابت بین دوچرخهسواران آغاز میشود
موتوریلغتنامه دهخداموتوری . [ م ُ ت ُ ] (ص نسبی ) منسوب به موتور. || آنچه دارای موتور است . || آنکه دارای موتور است . موتوردار. || موتورسوار. کسی که سوار موتوسیکلت باشد. و رجوع به موتوسیکلت شود.