مورداستفادهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی استفاده، درحال استفاده شدن، مشغول، اشغال کاری، کاربردی، متعارف، عمومی، عام استفادهشده، مصرفشده، مستعمل، نخنما، کهنه، قدیمی، دستدوم، کارکرده، فرسوده، نیمدار مرسوم مورد بهرهبرداری، استفادهشونده