خانة مدmaison de couture, maison, maison de modeواژههای مصوب فرهنگستانکسبوکاری در حوزة مد و پوشاک و کیف و کفش و لوازم جانبی
موزهmuseum, musée (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانمحل نگهداری و نمایش آثار باستانی و هنری و مجموعهها و اشیای نفیس متـ . گنجینه * مصوب فرهنگستان اول
موزونلغتنامه دهخداموزون . [ م َ ] (ع ص ) سنجیده شده و اندازه کرده شده . (ناظم الاطباء). سنجیده . (آنندراج ). با وزن کشیده . مقدر. سخته . صاحب وزن . بوزن : سنگ ترازو به سیم کس نستاندگرچه بود همچو سیم سنگ تو موزون . ناصرخسرو. || معادل
موزونفرهنگ فارسی عمید۱. وزنشده؛ دارای وزن؛ سنجیدهشده.۲. متناسب.۳. دارای تناسب اندام یا حرکات متناسب: ( علیالخصوص کسی را که طبع موزون است / چگونه دوست ندارد شمایل «موزون» (سعدی۲: ۵۴۲).
موزونلغتنامه دهخداموزون . [ م َ ] (ع ص ) سنجیده شده و اندازه کرده شده . (ناظم الاطباء). سنجیده . (آنندراج ). با وزن کشیده . مقدر. سخته . صاحب وزن . بوزن : سنگ ترازو به سیم کس نستاندگرچه بود همچو سیم سنگ تو موزون . ناصرخسرو. || معادل
موزونفرهنگ فارسی عمید۱. وزنشده؛ دارای وزن؛ سنجیدهشده.۲. متناسب.۳. دارای تناسب اندام یا حرکات متناسب: ( علیالخصوص کسی را که طبع موزون است / چگونه دوست ندارد شمایل «موزون» (سعدی۲: ۵۴۲).
موزوندیکشنری فارسی به انگلیسیeuphonious, graceful, harmonious, just, lilting, measured, poetic, rhythmic, rhythmical, symphonic, tuneful
موزونفرهنگ فارسی معین( مُ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - وزن شده ، سنجیده شده . 2 - متناسب . 3 - هماهنگ . 4 - آهنگ دار.
حرکت موزونلغتنامه دهخداحرکت موزون . [ ح َ رَ ک َ ت ِ م َ / مُو ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حرکت منظم . حرکت بجا.
موزونلغتنامه دهخداموزون . [ م َ ] (ع ص ) سنجیده شده و اندازه کرده شده . (ناظم الاطباء). سنجیده . (آنندراج ). با وزن کشیده . مقدر. سخته . صاحب وزن . بوزن : سنگ ترازو به سیم کس نستاندگرچه بود همچو سیم سنگ تو موزون . ناصرخسرو. || معادل
ناموزونلغتنامه دهخداناموزون . [ م َ / مُو ] (ص مرکب ) ناسنجیده . مخالف . ناساز. (آنندراج ). ناهنجار. ناهموار. زمخت : عیسی دورانم و این کور شد دجال من قدر عیسی کی نهد دجال ناموزون کور؟ خاقانی .و خاطرش
موزونفرهنگ فارسی عمید۱. وزنشده؛ دارای وزن؛ سنجیدهشده.۲. متناسب.۳. دارای تناسب اندام یا حرکات متناسب: ( علیالخصوص کسی را که طبع موزون است / چگونه دوست ندارد شمایل «موزون» (سعدی۲: ۵۴۲).