موزیانMusaceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از زنجبیلسانانِ علفی بلند با برگهای کشیده و پوشانندۀ ساقه که میوۀ آنها از نوع سته است
موجانلغتنامه دهخداموجان .(ص ) چشم پرکرشمه ٔ خواب آلوده . (از برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). موژان . (یادداشت مؤلف ) : دو چشم موجان بودیش خوب و خواب آلودبماند خواب و شد آن نرگسش که موجان بود. عماره ٔ مروزی .و رجوع به موژان شود.<
موجانلغتنامه دهخداموجان . (اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش دستجرد خلجستان شهرستان قم واقع در 7 کیلومتری جنوب دستجرد. کوهستانی سردسیر. با 884 تن سکنه . آب آن از قنات . شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است و از طریق دستجرد و ش
موجانلغتنامه دهخداموجان . [ م َ وَ ] (ع مص ) مؤوجان . موج . (اقرب الموارد). به معنی موج است . (ناظم الاطباء). رجوع به موج شود.
موزیگانلغتنامه دهخداموزیگان . (از فرانسوی ، اِ) موزیکان . آلات و ادوات موزیک . (ناظم الاطباء). و رجوع به موزیکان شود.
موزMusaواژههای مصوب فرهنگستانیکی از سه سردۀ موزیان با حدود 50 گونه که علیرغم ظاهر درختی، ساقۀ آنها علفی است