موسقیلغتنامه دهخداموسقی . [ س ِ ] (معرب ،اِ) علم سرود و آواز و علم الحان . (ناظم الاطباء). موسیقی . (از یادداشت مؤلف ). و رجوع به موسیقی شود.- ارباب علم موسقی ؛ دانایان علم سرود. (ناظم الاطباء).
خوش سماعلغتنامه دهخداخوش سماع . [خوَش ْ / خُش ْ س َ ] (ص مرکب ) آنکه موسیقی دوست دارد.آنکه آهنگ موسیقی را با اشتیاق می شنود : مشک جعد و مشک خط و مشکناف و مشکبوی خوش سماع و خوش سرود و خوش کنار و خوش زبان . منوچ